یا غفار الذنوب:
*عاشق خدا*
سکوت راحت ترین عبادت است(امام علی)
جمعه 11 / 5 / 1391برچسب:, :: 17:15 ::  نويسنده : حــــامـــــد هدایتی

 یه معلم وقتی یه شاگردی رو دوستش داره وقتی تو امتحان یه غلط داره 

 مثلا کلمه صبر رو با سین نوشته باشه

 واسه اینکه ابروخودش و بندش  نره جار نمیزنه به همه بگه وای چه بی

 سواد صبر رو با سین نوشته  بلکه واسه ابروی خودش اونو پاک میکنه و درستشو مینویسه

 میگفت خدا هم وقتی بنده ای توبه میکنه و میگه خدایا خطاهامو ببخش

 اونو میبخشه و تازه خطاهاشو پاک میکنه و بحسنات تبدیل میکنه

 واسه اینکه جلوی فرشته هاش ابرو داری کنه نگن دیدی اینم این بنده ای که

 اینهمه بهش مینازیدی و بما میگفتی سجدش کنین

 مگه ما خوب عبادتت نمیکردیم

 تو چقدر خوبو مهربونی

 اینهمه خطا رو میبینی و صبر میکنی

 مگه تو به عبادت ما نیاز داشتی

 اگه گفتی این راهه و این چاه مواظب باشین تو چاه نیوفتین فقط بخاطر خودمون بود

 اگه گفتی منو عبادت کنین چون عبادت خالصانه تنها وسیله ای بود که باعث

  میشد چراغی جلو راهمون روشن بشه که تو چاه نیوفتیم

 خدا جونم ازت ممنونم

 چشم مارو بیشتر به حقایق وجودت باز کن

 تا بهتر ببینیمت

 تا بهتر حست کنیم در وجود خودمون

 خدا جونم خیلی دوستت دارم

 خدای خوبم ازت میخوام دست همه گرفتارا بدهکارا مستاجرا خلاصه همه

 اونایی که التماس دعا خواستنو بگیری و کمکشون کنی

 درد همه بیماران رو شفا بده. امین.

 گرچه لازم به گفتن نیست چون تو خودت بنده هاتو بیشتر از هر کسی حتی خودشون دوسشون داری

 و هر کاری که میکنی خیر و صلاحی درش هست که ما از حکمتش غافلیم

 هر وقت حرف از حکمتت میزنم یادم به اون قضیه حضرت موسی میوفته

 میگن روزی حضرت موسی کنار رودی راه میرفته

 چشمش به چند تا بچه میوفته که کنار اب دارن بازی میکنن

 یهو نگاه میکنه میبینه یه بچه یه گوشه نشسته و بازی نمیکنه

 میره که ازش بپرسه چرا تو نمیری بازی

 که میفهمه اون بچه از هر دو چشم نابیناست

 از خدا شاکی میشه که خدایا اخه چرا؟

 چی میشد تو اینهمه نعمت دوتا چشم هم به این بچه میدادی که بتونه بره بازی ؟

چیزی از دریای کرمت کم میشد؟

 خداوند بهش میفرماید که دست بکش رو چشمهای این بچه تا خوب بشه

 حضرت دست میکشه و چشمهای اون بچه شفا پیدا میکنه و شادو خندان به

 طرف بچه ها میره و ببازی مشغول میشه

 حضرت موسی به راه خود ادامه میده

 در راه برگشت وقتی به همون بچه ها میرسه میبینه دور بچه ها خیلی شلوغه و جمعیتی ایستادن جلو میره و میپرسه

 متوجه میشه که همون بچه ای که ساعتی پیش بدست او شفا یافته بود درحین بازی شمشیر بازی زده و بچه ای را کشته

 خیلی ناراحت میشه بخدا میگه خدایا یعنی چی؟

 اخه چرا

تو ساعتی پیش او را شفا دادی و حالا......

 خداوند میفرماید :موسی در هر کار ما حکمتی نهفته هست که هیچگاه به ضرر بنده هایمان نیست و تو خارج از حکمت ما تقاضا کردی

 

البته دوستان عزیز من ازین داستان هر چی یادم بود گفتم و کلمات و جملات

دقیقشو نمیدونم ولی در همین مضامین بوده

 فقط منظورم اینه که باید تو دعاهامون از خدا بخوایم که هر چی به صلاحمونه انجام بده و در کاری زیادی اصرار به کار خدا نکنیم

 باید دعا کنیم  ولی در اخر صلاح کار رو بدیم دست خودش

 بگیم خدایا ما بندتیم صلاحمونو نمیدونیم ولی ریشو قیچی دست خودت هر

 طور به صلاحمونه انجام بده

 خدایا عاقبت بخیرمون کن...


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید . نظر يادتون نره دوست های گلم ، خوشحال ميشم اگه لطف كنين و برام نظر بذارين .
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان *عاشق خدا*و آدرس sookoot110.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.